امروز تقریبا دو سال از آخرین پستم میگذرد. او رفته؛ و من برخلاف سابق منتظر هیچ برگشتی نیسنم. دلگرفته و تنها بودم و گفتم به اینجا سری بزنم که تاریخ آخرین پست متعجبم کرد. و به این فکر کردم که در این دو سال چند بار این اتفاق افتاد، چند بار رفت و آمد، و مثل رفت و آمد کارد روی پوست، زخم زد و سوزاند و خون ریزاند.
یادم نمیآید چند بار شد. یادم نمیآید.
کاش فراموشی بگیرم که هیچ وقت چیزی یادم نیاید.
یادم ,بار ,سال ,رفت ,آخرین ,نمیآید ,چند بار ,رفت و ,یادم نمیآید ,دو سال ,روی پوست،
درباره این سایت